"محرم نزديک است"
تشنه‌تر از فرات آبي نيست
و روشن‌تر از خون،
آفتابي
بوي سكه،
بوي بيعت،
پرندگان را نيز مسموم مي‌كند
و خاكي كه خاكسترست،
به گياهان مجال بارور شدن نمي‌دهد
ميدان كوچكي است
كه در آتش شقايق‌ها و آينه‌ها
برافروخته‌ست!
و ميدان
به قهرمان به خاك افتاده‌اي مي‌ماند
كه برخاستن را
چشم بر چشم آخرين خيمه دوخته‌ست
اين جوان
اين توفان، كيست
كه چون برمي‌خيزد!
آسمان
زمين اوست
و پيشاني‌اش قرآن گشوده است
و ميدان، اينك
نه سنگ است و نه خاك
جويباري‌ست،
جاري‌ست
و خليفه‌ها
هماره آب را بر مسافران مي‌بندند
.....حسین.....حسین...حسین 